جدول جو
جدول جو

معنی سوت زدن - جستجوی لغت در جدول جو

سوت زدن
در آوردن صدای ممتد خالی از حروف هجا از میان دو لب یا از آلت مخصوص، سوت کشیدن، صفیر زدن، شپلیدن، شخلیدن، شخولیدن
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
فرهنگ فارسی عمید
سوت زدن
(نَ / نِ دَ)
صفیر برآوردن. هشتک زدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
سوت زدن
صفیر بر آوردن از دهان یا از سوت
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
فرهنگ لغت هوشیار
سوت زدن
سوت کشیدن، سوت به صدا درآوردن، در سوت دمیدن، داوری مسابقات کردن، صفیر کشیدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سوت زدن
صفيرٌ
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به عربی
سوت زدن
Whistle, Whistling
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سوت زدن
siffler, sifflant
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سوت زدن
silbar, silbando
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سوت زدن
свистеть , свистящий
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به روسی
سوت زدن
pfeifen, pfeifend
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
سوت زدن
свистіти , свистячий
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سوت زدن
gwizdać, gwizdanie
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
سوت زدن
吹口哨 , 吹口哨的
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به چینی
سوت زدن
assobiar, assobiando
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سوت زدن
سیٹی بجانا , سیٹی بجانے والا
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به اردو
سوت زدن
সিটিভ বাজানো , সিটি বাজানো
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
سوت زدن
เป่าหม้อ , เป่าปาก
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
سوت زدن
kupiga filimbi
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
سوت زدن
düdük çalmak, ıslık çalan
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
سوت زدن
fischiare, fischiante
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سوت زدن
לשרוק , מַשְׁתַלֵּל
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به عبری
سوت زدن
휘파람 불다 , 휘파람 부는
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به کره ای
سوت زدن
meniup peluit, bersiul
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سوت زدن
सीटी बजाना , सीटी बजाना
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به هندی
سوت زدن
fluiten, fluitend
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به هلندی
سوت زدن
口笛を吹く , 口笛を吹く
تصویری از سوت زدن
تصویر سوت زدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ ثَ تَ)
بمهمانی رفتن. سور خوردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(خُ صی یَ کَ دَ)
در اصطلاح بازی فوتبال، توپ رابا ضربۀ شدید به طرف ’گل’ زدن. رجوع به شوت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بست زدن
تصویر بست زدن
تکه های چینی شکسته را بوسیله ای بهم چسباندن: (بند زن بکاسه چینی چهار بست زد)، کوبیدن پاره ای فلزی برای استحکام بصندوق و غیره: (صندلی ما شکسته بود بست زدیم)، نصب یک بست تریاک بوافور و کشیدن آن
فرهنگ لغت هوشیار
جامه را بوسیله اتو صاف و بی چین و کیس کردن یا در شلوار خط ایجاد کردن اتو کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوت زن
تصویر سوت زن
آنکه سوت زند سوت زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سور زدن
تصویر سور زدن
به مهمانی رفتن سور خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست زدن
تصویر دست زدن
لمس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست زدن
تصویر دست زدن
اقدام نمودن، اقدام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فوت شدن
تصویر فوت شدن
درگذشت، مردن
فرهنگ واژه فارسی سره